نگاهی به نمایش «اسب قاتلین» نوشته رضا گشتاسب و کار سیدمحمدهادی هاشمزاده
شکوه فرمالیسم به پشتوانۀ نور، سایه و سرعت
امینرضا نوشین*: نقد ادبی و هنری فرمالیستی، چه آنچه مربوط به ادوار اولیۀ ظهور این نوع از نقد بود و چه آنچه بعداً ظهور یافت، پس از در پیش گرفتن نوعی فروکاستگرایی، با تمرکز بیشازاندازه بر فرم یا صورت، به اجحاف در حقّ معنا یا نوعی مصادره به مطلوب کردن و دامنۀ معنا را به نفع فرم، برچیدن میپردازد که هماره جای نقد جدی داشته است. این همه توجّه به فرم، لوازم هرمنوتیکی خاصی دارد که نباید آز آنها غافل شد.
امّا خلق آثار هنری فرممحور مشمول حکم نسبتاً سختگیرانۀ فوق نمیشود. در اینجا خلاقیّت کارگردان است که حرف آخر را میزند. اگر کارگردانی موفّق شود مبالغۀ منطقی در حقّ فرم را به جایی برساند که خودبهخود فرایند اجرا در سیطرۀ آن معنا یابد، سواد و نبوغ خود را نشان داده است؛ کاری که به گمان من در نمایش «اسب قاتلین» از محمّد هاشمزاده که این شبها در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایران به صحنه می رود، شاهد هستیم. او بهخوبی سواد و توانایی کارگردانی خود را روی صحنه به منصۀ ظهور رسانده است.
نقد ادبی و هنری فرمالیستی، ممکن است به انکار بخش معتنابهی از اثر بینجامد؛ حالآنکه، آن دسته آثار هنری که از ابتدا با رویکردی فرمالیستی خلق میشوند، از اساس تمرکز بر معنا را کنار گذاشته، قدرتنمایی خود را به عرصۀ فرم محدود میکنند؛ پس، گردنۀ خطرناکی پیشرو دارند، زیرا خلق این دست آثار به پرواز با یک بال میماند که نفسگیر، دشوار و توانفرساست. به همین خاطر است که بسیاری از هنرمندان از این گردنۀ هولناک سقوط میکنند. در اینجا، دیگر رفوی پارگی فرم با نخ معنا ممکن نیست؛ بلکه کلّ بار اثر بر دوش معناست و بس. بااینحال اگر اثر هنری فرمالیستی موفّق از آب درآید، آنگاه شاهکار خواهد بود.
محمّد هاشمزاده در «اسب قاتلین» پس از انتخابی دشوار، نقش خود را بهدرستی ایفا کرده است. او در این نمایش موفّق شده فرم را به اوج برساند و بر فراز آن، نمایشنامۀ خود را اجرا کند. هاشمزاده، در این راستا، از ترکیب جادویی نور، سایه و سرعت بهره گرفته است. ترکیبی منطقی برای تقویّت هرچه بیشتر فرم و خیره کردن تماشاچی. تماشاچی این نمایش در طول اجرا پلک نمیزند زیرا، نمایش به او فرصت پلک زدن نمیدهد. ترکیب نور، سایه و سرعت؛ معجون درستی است که تماشاچی را حین اجرا به صندلی خود میخکوب میکند. کارگردان در این اثر بهدرستی با ارجاعات مکرر به اسب و بازی گرفتن از آن، نقش سرعت در فرم منتخب خود را به رخ تماشاچی میکشاند.
بازی نور و سایه، با ایجاد نوعی دیالکتیک مطبوع، برق از چشم تماشاچی میپراند؛ آنگاه، سرعت، طومار زمان را در میپیچاند تا تماشاچی لحظهای برای منحرف شدن از اجرا، فرصت پیدا نکند. در نمایش «اسب قاتلین»، ترکیب دقیق و بهجای نور و سایه و سرعت به حدّی تأثیرگذار است که مخاطب خود معنا را به نفع فرم کنار میگذارد؛ و این یعنی پیروزی واقعی فرمالیسم. در اینجا غلبۀ فرم بر معنا با تحمیل صورت نبسته است.
پرواضح است که تحقّق چنین فرم شگفتیآفرین دشواری که در «اسب قاتلین» شاهدیم، بدون حضور و همکاری گروه حرفهای، خاصّه بازیگران کاربلد ممکن نیست. بخش قابلتوجهی از توفیقات نمایش «اسب قاتلین» را باید به حساب بازیهای بازیگران آن گذاشت. در این نمایش تمام بازیها درخشان هستند؛ حتی بازیهای مربوط به نقشهای حاشیهای. در این میان، حضور امیر خواجهمیرکی، محمدحسین نعمتی و ندا محمّدیان را باید ارج نهاد. من که شخصاً سالهاست تجربۀ حظ بردن از بازیهای جاندار امیر خواجهمیرکی را داشتهام، این بار بیش از همیشه لذّت بردم. در یک جمله: «اسب قاتلین محصول نبوغ، تجربه، شجاعت و همکاری است.» پس، اسب قاتلین را نمیتوان ندید!
*دکترای فلسفه و ادیان و استاد فلسفه هنر دانشگاه هنر شیراز