نیاز اسماعیلپور، کارگردان «رقص فراموشی» مطرح کرد
اجرایی درباره حرف نزدن و عمل کردن
نیاز اسماعیلپور، کارگردان و نویسنده «رقص فراموشی»، این نمایش را اثری درباره حرف نزدن و عمل کردن معرفی میکند؛ آنهم در روزگاری که جامعه بیش از هر حرفی، به قدم برداشتن نیاز دارد و هر قدمی هرچقدر هم که کوچک باشد، راهی به سوی جلو خواهد بود.
به گزارش ایران تئاتر، نمایش «رقص فراموشی» به نویسندگی و کارگردانی نیاز اسماعیلپور، از ۱۶ فروردین 1403، اجرای خود را در سالن شماره 2 عمارت ارغوان آغاز کرده است. در این نمایش، موسیقی نقشی ویژه دارد و از سبکهای راک، پراگرسیو راک و پاپ راک در آن استفاده شده است.
نیاز اسماعیلپور، کارگردان و نویسنده نمایش «رقص فراموشی»، نمایشنامه این اثر را چند سال پیش نوشته و بارها بازنویسی کرده است. او میگوید مضمون این متن به زندگی نسلی برمیگردد که کودکی و نوجوانیاش در دوره جنگ سپری شده، جوانیاش را طبیعی نگذرانده و حالا در آستانه میانسالی درگیر تعریف رابطه است.
متنی چند لایه
او ادامه میدهد: «همانطور که میدانید، این نمایش، متنی به ظاهر ساده دارد؛ زن و مردی در کافه نشستهاند و حرف میزنند. اما در نگاهی دقیقتر، متنی چند لایه است که به مسائل روانشناختی، اجتماعی و سیاسی نسل پرجمعیت متولدین دهه پنجاه و شصت میپردازد؛ نسلی درگیر ذهنهای پیچیدهشان که نمیتوانند کارهای ساده زندگی را به سادگی انجام دهند. کودکی ترسیده و تنهای این نسل، در جامعهای درگیر جنگ گذشته که بزرگترهایش وقت و تمرکز و حوصله لازم را برای بچهها نداشتهاند.»
این کارگردان، تم نمایش خود را فراموشی میداند؛ تلاش برای فراموش کردن گذشتهای که اجازه نمیدهد شخصیتها به زمان حال و آینده فکر کنند.
موسیقی عصیانگر و داستانگو
اسماعیلپور درباره سبک موسیقایی این نمایش میگوید: «در این کار از موسیقی و رقص معاصر کمک گرفتیم که هم فضای مناسب را خلق کند، هم با زبان بدن بخشی از داستان را پیش ببرد. موسیقی انتخابی، از ژانر راک، پراگرسیو راک و پاپ راک است که در دهههای پنجاه و شصت، موسیقی غالب نسل جوان و نوجوان بود؛ موسیقیهایی عصیانگر و داستانگو که هم مناسب آن دوره زمانی است و هم داستان یک نسل را روایت میکند.»
او به بازیگرانش اشاره میکند که در زمینه حرکات پرفورم و رقص معاصر، کمک بزرگی در این نمایش برایش بودهاند.
این هنرمند درباره حال و هوای به صحنه بردن نمایشنامهای به قلم خود میگوید: «برای هر نویسندهای، به تصویر درآمدن متنی که نوشته هیجان انگیز است اما وقتی خودت در خلق این تصویر نقش داشته باشی، در عین این که از هیجان و غافلگیریاش کم میکند، ولی تصویری میسازد که با ذهن نویسنده مطابقتر است. البته گاه به گاه با خلاقیت و پیشنهادهای بازیگران و عوامل دیگر، این نمایش تغییرات ظریف اما مهمی نسبت به متن داشته تا در نهایت به یک کل قابل قبول و نزدیک به ایده اصلی تبدیل شده است.»
چالش جذب مخاطب
اسماعیلپور، چالش اصلی نمایشهایی از نوع «رقص فراموشی» را جذب تماشاگر میداند؛ مخاطبی که در این روزها، به سختی در میان بازار شلوغ تئاتر، اثر مناسب خود را پیدا میکند و شاید حتی آن را نیابد، چون اکثریت اجراها، رو به سوی تئاتر تجاری دارند.
او در این باره میگوید: «نمایش ما مانند بسیاری از آثار خوب و بد موجود در بازار تئاتر، خندهدار و مفرح نیست، اما با بخشی از وجود ما سر و کار دارد که آگاهانه یا ناخودآگاه سعی در فراموش کردنش داریم.»
نویسنده نمایشنامه «رقص فراموشی» ادامه میدهد: «علاوه بر این شاید برای مخاطبی که سلیقه اینستاگرامی پیدا کرده است و به لقمههای آماده عادت دارد، ارتباط برقرار کردن با نمایشی که زیر ظاهر ساده و معمولیاش، حرفهایی برای گفتن و فکر کردن دارد، کار سادهای نباشد. تلاش ما این بوده که در این میانه، مسیر خودمان را برویم و سعی کنیم کارمان را در حد توان درست انجام دهیم و امیدوار بمانیم تا مخاطب خود را پیدا کنیم.»
کمتر حرف بزنیم و بیشتر عمل کنیم
این کارگردان تئاتر با ابراز امیدواری نسبت به روزهای روشن در تئاتر کشور هم میگوید: «تئاتر بعد از یک دوره رکود و خلوت دارد به روزهای شلوغش برمیگردد و تعدد اجراها و سالنها، اتفاق خوبی است. با این حال ما به عنوان هنرمند وظیفه داریم سلیقه مخاطب را ارتقا بدهیم و هر خوراک دم دستی را به او ارائه ندهیم.»
نیاز اسماعیلپور در پایان، «رقص فراموشی» را نمایشی درباره حرف نزدن و عمل کردن معرفی میکند؛ آنهم در روزگاری که جامعه، بیش از هر حرفی، به قدم برداشتن نیاز دارد و هر قدمی هرچقدر هم که کوچک باشد، راهی به سوی جلو خواهد بود.
گفتوگو: علی کیهانی