در حال بارگذاری ...
گفت‌وگو با کارگردان نمایش «نظام ابن‌عربی»

یاسمین عباسی: زیست عرفانی، قرابتی با زمان حال ندارد

یاسمین عباسی، کارگردان نمایش «نظام‌ ابن عربی» با بیان اینکه پرداختن به شخصیتی چون ابن‌عربی کار سختی است، می‌گوید زیست عرفانی قرابتی با زمان حال ما ندارد.

نگار امیری: مهران، جوان اهل آبادان و دانشجوی حکمت و فلسفه، سال‌هاست که از عشق پری، دختری اصفهانی سرگردان جاده‌هاست. او تحت تأثیر عشق عارف حکیم محی‌الدین ابن‌‌عربی به دختر دانشمند ایرانی و اهل اصفهان به نام نظام تصمیم می‌گیرد در آخرین سفرش به اصفهان، تمام نامه‌ها و عکس‌های عاشقانه‌اش با پری را در صحن مسجد جامع اصفهان بساط کند؛ او این‌گونه روایتگر داستانی عاشقانه می‌شود. 

این خلاصه نمایشی است به نام «نظامِ ابن‌عربی» به نویسندگی محسن رهنما با کارگردانی یاسمین عباسی که از دوم اردیبهشت تا سوم خرداد در کارگاه نمایش تئاتر شهر روی صحنه می‌رود.

با یاسمین عباسی، کارگردان این اثر گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

چه شد که تصمیم گرفتید مضمون عشق را در تلفیقی از سنت و مدرنیته به زبان عارفانه و با داستانی موازی به نمایش بگذارید؟

در زندگی ابن‌عربی اشارات به کانسپت عشق بسیار زمینی و فیزیکال است و گویی برای امروز نوشته شده است. من و نویسنده سعی کردیم این رابطه را به‌واسطه یک دختر و پسر معاصر به شکل نمادین و موازی روی صحنه به نمایش بگذاریم، چراکه مفهوم عشق در قرن ششم با قرن چهارم کاملاً متفاوت است.

برای این داستان موازی چرا به سراغ ابن‌عربی رفتید، شخصیت‌های دیگری نیز برای رسیدن به چنین مفهومی در تاریخ وجود دارند.

من نزدیک به دو سال درباره زندگی ابن‌عربی، عارف، شاعر و فیلسوف مسلمان اندلسی تحقیق می‌کردم و در این مسیر به کتاب «فصوص‌الحکم» و رمان «گاه ناچیزی مرگ» برخوردم و با آن‌ها آشنا شدم. عشقی که این عارف اندلسی به‌واسطه برخوردش با نظام، دختر اصفهانی و ایرانی تجربه می‌کند، در هیچ کجای ادبیات ما وجود ندارد. نظام استاد معنوی ابن‌عربی است و با جواب رد دادن به او گذشتن برای رسیدن به مرحله بالاتر را به او می‌آموزاند. پرداختن به شخصیت‌های شناخته‌شده‌ای که پیش‌ازاین موردتوجه قرار گرفته‌اند، کاری تکراری، بیهوده و کسالت‌بار است؛ باوجوداین، پرداختن به شخصیتی چون ابن‌عربی هم کار سختی است زیرا باعث می‌شود همواره انگشت اتهام به سمت گروه نمایشی دراز باشد. همیشه باید پاسخگوی سؤالاتی ازاین‌دست باشی که چقدر علم یا سواد داری؟ اصلاً چه کسی هستی که بخواهی به چنین شخصیتی بپردازی و واکنش‌هایی ازاین‌دست که قطعاً برای گروه‌ها دردآور است.  

برخلاف سلوک عرفان و مذهب، پایان این عاشق نمادین خودکشی است. چرا به چنین پایانی رسیدید؟

برای رسیدن به معشوق حقیقی، تو مجبوری دست به خودکشی بزنی. این خودکشی در قرن ششم با قرن چهاردهم کاملاً متفاوت است. در قرن ششم تو مرحله زیست عرفانی را انتخاب می‌کنی و برای رسیدن به معشوق پا روی من بودنِ خود می‌گذاری و درواقع منیت را در خود می‌کشی؛ اما ما قصه‌ای معاصر داریم که پایان آن به‌اجبار شکل می‌گیرد و قهرمان دست به خودکشی می‌زند، چراکه زیست عرفانی، قرابتی با زمان حال ما ندارد.

کشتن معشوق نقدی به عشق‌های امروز است که پشتوانه‌ای جز منیت عاشق ندارند؟

بله، قصه در زیرمتن به این موضوع می‌پردازد که نیازی به کپی عشق وجود ندارد. تو نیاز به درک زیست عاشقانه عشق در قرن ششم داری. عشقی که در قرن چهاردهم از آن چیزی باقی نمانده است. ما این زیرمتن را با کمک کتاب «ترجمان‌الاشواق» و موسیقی به نمایش می‌گذاریم. نامه‌ها و کتاب ابن‌عربی تبلور عشق و زندگی و زیست عارفانه‌ای  است که زیبایی در آن اهمیت بالایی دارد. تو وقتی این موضوع را در دوران معاصر نفهمی، ناگزیر به سیاه‌نمایی هستی و مجبور به انجام کاری چون خودکشی یا کشتن معشوق خواهی بود.

و اما زبان نمایشنامه؛ قطعاً رسیدن به این زبان کار دشواری است.

بله، ابن‌عربی زبان پیچیده و سختی دارد. او پروردگار تأویل است. پرداختن به این زبان برای ما در زمینه نگارش نمایشنامه سخت بود و برای رسیدن به آن کتاب‌های متفاوت این عارف مطالعه و بررسی شد.  بخش‌هایی از دیالوگ‌ها کاملاً از کلمات قصار ابن‌عربی است و برای این تلفیق، تک‌تک واژه‌ها را از این بخش بیرون کشیدم. 

طراحی صحنه کار با تلفیق نور و موسیقی، فضایی کاملاً عارفانه را با نشانه‌هایی از مسجد، خانقاه و سقاخانه به ذهن متبادر می‌کند. کشتن و کشته شدن در چنین فضایی متناقض با حس و حالی است که از چنین معماری‌ای به مخاطب منتقل می‌شود...

من روی کانسپت فیگوراتیو کردن زبان کار می‌کردم و این موضوع را از معماری ایرانی وام گرفتم که چطور می‌توان فرم‌های آبستره امکان بروز فرمی و زبانی پیدا کند. طی تحقیق به تنها بنایی که طی سالیان دراز با وجود دست‌درازی‌های بسیار از بین نرفته یعنی مسجد عتیق اصفهان رسیدم و تصمیم گرفتم قصه را در این مکان روایت کنم. آشنایی‌زدایی در این فضا آن هم در دورانی که اکثر افراد دچار نوعی مذهب‌زدگی هستند برای این بود که بگوییم ریشه‌ها وصل هستند و نمی‌توان آن‌ها را از حافظه تاریخی پاک کرد. ضمن اینکه چنین بناهایی میراث فرهنگی و هنری ما هستند. ما در مسیر این آشنایی‌زدایی علاوه بر عشق و خودکشی،  نوازنده و رقصنده را در صحن مسجد متصور شدیم و ازآنجایی‌که به قول جوزف کمپل همیشه سفر اسطوره‌ای قهرمان از سرزمین پدری آغاز می‌شود، از سرزمین پدری ابن عربی یعنی آندلس شروع کردیم و به سرزمین پدری دختر یعنی اصفهان رسیدیم. سعی کردیم در عین تکثر، اصالت وحدت در طراحی صحنه وجود داشته باشد پس با الهام از معماری عربستان که خیلی سرد و سیاه‌سفید است و با کمک متریال موجود و همچنین با کمک رنگ لباس کاراکتر، عبارت کوفی روی لباس که برگرفته از دیوارنوشته‌های مسجد عتیق و به معنای اینجا مکان پرهیزگاران است و همچنین نشانه‌های کوچکی از مکتب سقاخانه‌ای چون قفل و تعویذ را به نمایش گذاشتیم.

با توجه به گرانی متریال و عدم بازگشت سرمایه چرا به سمت طراحی مینی‌مال نرفتید؟

اشتیاقی که برای کار کردن و تجربه ایجاد فضا برای تمامی اعضای گروه وجود داشت، باعث شد تا هریک بدون اینکه هزینه‌ای دریافت کنند، در مسیر طراحی صحنه همراه باشند. درست است که صرفه اقتصادی وجود نداشت و با توجه به ظرفیت کم سالن با وجود فروش بلیت هم متضرر خواهیم شد اما توجه به ابعاد بصری کار از اهمیت ویژه‌ای برای ما برخوردار بود.

چرا در بخش موسیقایی تنها از یک شعر فارسی بهره بردید؟

بله، مخاطب بیشتر تحت تأثیر وجوه صوتی و بصری کار قرار می‌گیرد. من به دلیل نگاه ویژه به نظریه (شعرِ اجرا) و رویکرد مدرن به تئاتر معتقدم نمایشنامه تنها یک بستر انعطاف‌پذیر برای بروز یک اثر نمایشی است و مونولوگ نزدیک فرم به این رویکرد شعری است که امکان جایگزینی بسترهای دیگری به غیر از نمایشنامه را هم برای تئاتر فراهم می‌کند. به همین دلیل هم با احترام و توجه به نمایشنامه و زبان خاص آن، از اشعار «ترجمان‌الاشواق‌« برای انتقال پیام بهره بردم. بخش آواز ایرانی نمایش بر اساس ترجمه شعری از ابن عربی به زبان فارسی صورت گرفت که به‌سختی با عروض و قافیه ترجمه شد. من تمام زبان عربی را چیده‌ام که زبان فارسی دیده شود. زبان فارسی تأکید روی آواز ایرانی دارد و بقیه همه به‌واسطه سفر اسطوره‌ای قهرمان به عربی است.

و سخن آخر...

مسیر و دشواری‌های آن همواره مشخص است و اگر قرار بود به‌آسانی به نتیجه برسد، قطعاً تعداد زیادی از علاقه‌مندان در این حرفه ماندگار می‌شدند؛ بنابراین صحبتی درباره سختی‌های کار ندارم، چراکه تولید یک اثر هنری را تلفیقی از درد و لذت توأمان می‌دانم.




مطالب مرتبط

گفت‌وگو با بابک پرهام، نویسنده «شکافتن کام ماهی»

جای آثار رئالیستی با توجه به طبقه متوسط در ادبیات نمایشی ما خالی است
گفت‌وگو با بابک پرهام، نویسنده «شکافتن کام ماهی»

جای آثار رئالیستی با توجه به طبقه متوسط در ادبیات نمایشی ما خالی است

بابک پرهام، نویسنده نمایشنامه «شکافتن کام ماهی» می‌گوید ادبیات نمایشی ما به نمایش‌هایی رئالیستی با توجه به طبقه متوسط جامعه کمتر پرداخته و این در حالی است که عمده مخاطبان تئاتر از طبقه متوسط هستند.

|

اجرای «ملکه چهارم آگوست» روی صحنه کارگاه نمایش

اجرای «ملکه چهارم آگوست» روی صحنه کارگاه نمایش

نمایش ««ملکه چهارم آگوست» به نویسندگی و کارگردانی رحمان خوب‌زاده که اجرای خود را به‌تازگی آغاز کرده تا پایان دی در محل کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر در ساعت 19:30 روی صحنه می‌رود.

|

گفت‌وگو با بازیگر پرسابقه‌ای که خیلی زود با جوانان همراه می‌شود

یعقوب صباحی: تماشاگران به دنبال آثار مینی‌مال، موجز و گویا هستند
گفت‌وگو با بازیگر پرسابقه‌ای که خیلی زود با جوانان همراه می‌شود

یعقوب صباحی: تماشاگران به دنبال آثار مینی‌مال، موجز و گویا هستند

یعقوب صباحی، بازیگر پیشکسوت تئاتر می‌گوید تماشاگران امروزِ تئاتر نمایش‌های مینی‌مال، موجز و گویا را برای به تماشا نشستن انتخاب می‌کنند.

|

در نشست خبری نمایش «روال عادی» مطرح شد

مجید مجیدی: وظیفه ماست که از تئاتر حمایت کنیم
در نشست خبری نمایش «روال عادی» مطرح شد

مجید مجیدی: وظیفه ماست که از تئاتر حمایت کنیم

مجید مجیدی کارگردان مطرح سینما در مراسم رونمایی از پوستر و نشست خبری نمایش «روال عادی» گفت وظیفه ما این است که از تئاتر حمایت کنیم. ما به تئاتر مدیون هستیم و حمایت امروز ما از تئاتر به نوعی خمس و زکاتی است که باید پرداخته شود. ما در دهه ۶۰ از تئاتر کوچ کردیم و به سینما رفتیم.

|

در گفت‌وگو با کاوه مهدوی مطرح شد

«آبی‌گونه»؛ نمایشی با محوریت اخلاق با پرهیز از کلیشه‌ و شعار
در گفت‌وگو با کاوه مهدوی مطرح شد

«آبی‌گونه»؛ نمایشی با محوریت اخلاق با پرهیز از کلیشه‌ و شعار

کاوه مهدوی، نویسنده و کارگردان نمایش «آبی‌گونه» می‌گوید، بسیاری از مسائل  و موضوعات در شخصیت و فرهنگ ما نهادینه شده است و موفقیت یک اثری هنری در پرهیز از پرداخت شعارگونه و دوری از کلیشه‌های مرسوم است.

|

نظرات کاربران